Web Analytics Made Easy - Statcounter

چند روز پیش همایش «افغانستان گهواره زبان فارسی دری» در ارگ ریاست جمهوری افغانستان برگزار شد. اشرف غنی، رئیس‌جمهور افغانستان در این همایش از  کتاب «تاریخ ادبی ایران و قلمرو زبان فارسی» (نشر سخن، ۱۳۸۸) که نوشته دکتر سیدمهدی زرقانی، استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد است،  تقدیر کرد.

سیدمهدی زرقانی در این باره گفت: «کتاب «تاریخ ادبی ایران و قلمرو زبان فارسی» به تاریخ ادبیات ایران و قلمرو زبان فارسی از دوره مادها تا میانه قرن پنجم پرداخته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این دوره بسیار طولانی و پس از آن تا قبل از دوره قاجار، قلمرو زبان فارسی شامل کشورهای مختلفی مانند ایران، افغانستان، تاجیکستان، بخش‌هایی از پاکستان و هندوستان امروزی می‌شد که در آن‌ها زبان فارسی عامل پیونددهنده ملت‌ها و قلوب بود.»

او با بیان این‌که «فارسی‌زبانان با زبان و ادبیات فارسی امت واحدی را تشکیل ‌دادند»، افزود: «من به این موضوع توجه داشتم و به جای این‌که درباره تاریخ ادبیات ایران صحبت کنم، تاریخ ادبیات در قلمرو زبان فارسی برایم اصالت و اهمیت داشت.»

عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد در مورد دلایل تقدیر رئیس‌جمهور افغانستان از کتاب «تاریخ ادبی ایران و قلمرو زبان فارسی» گفت: «ممکن است دلیل تقدیر رئیس‌جمهور محترم افغانستان این بوده باشد که زبان فارسی وجه مشترک بین ملت ایران و ملت افغانستان است. ایشان البته در سخنرانی خود تصریح می‌کند که این کتاب بر اساس نظریه‌های جدید و معاصر به تاریخ ادبیات  که بحثی قدیمی و سنتی است نگاه کرده و از این جهت هم کتاب برای‌شان جالب بوده‌ است. بنابراین، نظرگاه ایشان یک وجه فرهنگی و یک وجه علمی دارد. همچنین از مجموعه سخنرانی ایشان می‌توان دریافت که رئیس‌جمهور به درک عمیقی درباره زبان، فرهنگ و روابط انسانی در جهانی رسیده که مرزهای سیاسی و عقیدتی ملت‌ها را از هم جدا کرده و بین‌شان فاصله انداخته است.»

زرقانی در خصوص دستاوردهای کتاب «تاریخ ادبی ایران و قلمرو زبان فارسی» بیان کرد: «برای تالیف این کتاب سعی کردم تا با رویکرد جدید به سراغ تاریخ ادبیات ایران و سنت تاریخ ادبیات‌نگاری بروم. اگر نقش کوچکی برای این کتاب در نظر بگیریم، شاید همین تغییر رویکرد به تاریخ ادبیات‌نویسی باشد. البته پیش از ما استادان بزرگ گام‌های فراخی برداشته‌اند. در بیان ارزش کتاب «تاریخ ادبیات ایران» مرحوم ذبیح‌الله صفا همین بس که کتاب ایشان بیشتر از نیم قرن در محیط‌های دانشگاهی از اعتبار علمی برخوردار بوده و هست. ما اگر کتابی بنویسیم و تا ۱۰ سال در محیط‌های دانشگاهی محل ارجاع استادان و دانشجویان باشد، بسیار خشنود می‌شویم. منتها هر نسلی باید بر اساس حرکت در مرزهای دانش عصر خودش به موضوعات بنگرد.»

او در پاسخ به این پرسش که «آیا کتاب «تاریخ ادبی ایران و قلمرو زبان فارسی» منبع درسی دانشگاهیان قرار گرفته یا خیر»،  گفت: «این کتاب بیشتر در سطوح تحصیلات تکمیلی مرجع دانشجویان و استادان زبان و ادبیات فارسی است. تا آن‌جا که اطلاع دارم در دانشگاه‌های مختلف ایران تدریس می‌شود. همچنین در بعضی از دانشگاه‌های خارج از کشور مانند افغانستان مورد استفاده و استناد استادان و دانشجویان قرار دارد.»

استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی با اشاره به این‌که «شاید وجه شاخص دیگر کتاب در نظریه مرکزی آن باشد»، اظهار کرد: «من سعی کردم در این کتاب نشان دهم که  ادبیات ایران دوره اسلامی، شکل دگردیسی‌یافته ادبیات ایران پیش از اسلام است و این‌طور نبود که ادبیات ایران از قرن اول دوره اسلامی آغاز شده باشد. ملتی با پیشینیه فرهنگی و تمدنی دوهزارساله هرگز حاضر نیست میراث گران‌قدری را که در نتیجه تجربه زیسته نیاکانش ذره ذره جمع شده و تبدیل به گنجینه‌ای گران‌قدر شده کنار بگذارد و نسبت به آن بی اعتنا باشد.»

زرقانی ادامه داد: «ایرانیان - مقصودم ایران فرهنگی است نه ایران امروزی- در سه قرن نخست دوره اسلامی تمام سعی‌شان را به کار گرفتند تا آن میراث گران‌قدر باستانی را به دوره اسلامی منتقل کنند و من در این کتاب سعی کرده‌ام این تلاش‌ها را پیش چشم مخاطب بیاورم. البته پیش از من هم استادان بزرگی بر این راه رفته‌اند و شاید ما هم سهم کوچکی در این میان داشته باشیم. در واقع، وجه تمایز کتاب شاید در این باشد که این مساله را که ادبیات دوره اسلامی دنباله طبیعی ادبیات ایران پیش از اسلام است از حاشیه به مرکز آورده‌ است. این هم شاید یکی دیگر از علت‌های توجه رئیس‌جمهور محترم به کتاب مذکور باشد.»

کتاب‌های چشم‌انداز شعر معاصر ایران (نشر ثالث، ۱۳۹۰)، زلف عالم سوز (نشر روزگار، ۱۳۸۹)، بوطیقای کلاسیک (نشر سخن، ۱۳۹۰)، نظریة ژانر (مشترک با محمود رضا قربان‌صباغ، نشر هرمس ۱۳۹۵)، تاریخ بدن در ادبیات (مشترک با گروهی از نویسندگان، نشر سخن، ۱۳۹۷) و دوره چهارجلدی تاریخ ادبیات ایران و قلمرو زبان فارسی با رویکرد ژانری (نشر فاطمی، ۱۳۹۸) از دیگر آثار سیدمهدی زرقانی، استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد است.

۵۷۵۷

کد خبر 1283224

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: معرفی کتاب ادبیات ایران زبان فارسی باشگاه پرسپولیس ایالات متحده آمریکا دونالد ترامپ گردشگری ایران و آمریکا حسن روحانی نفتکش استان البرز علیرضا بیرانوند باشگاه استقلال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۳۱۳۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یک جنگ سرد جدید؟ جنگ جهانی سوم؟ / چگونه می توانیم در این «عصر سردرگمی» حرکت کنیم؟

فرارو- تیموتی گارتون اش، مورخ، نویسنده و مفسر بریتانیایی است. او استاد مطالعات اروپایی در دانشگاه آکسفورد است. بخش عمده‌ای از آثار "تیموتی گارتون اش" مربوط به اواخر تاریخ مدرن و معاصر اروپای مرکزی و شرقی بوده است. او در مورد رژیم‌های کمونیستی سابق آن منطقه، تجربه آن‌ها با پلیس مخفی، انقلاب‌ها در سال ۱۹۸۹ میلادی و تبدیل دولت‌های بلوک شرق سابق به کشور‌های عضو اتحادیه اروپا مطالبی را نوشته است. "تیموتی گارتون اش" نقش اروپا و چالش ترکیب آزادی و تنوع را به ویژه در رابطه با گفتار آزاد مورد بررسی قرار داده است. کتاب‌های متعددی از او به زبان فارسی ترجمه و چاپ شده اند از جمله کتاب "ما مردم" با ترجمه "فروغ پوریاوری" توسط "نشر ثالث" و "پرونده" با ترجمه "صبا نوروزی" توسط "نشر کتاب پارسه".

به گزارش فرارو به نقل از گاردین، در دوره کنونی چند بحرانی سیاره‌ای ما سعی می‌کنیم با نگاه به گذشته به اهداف خود دست یابیم. آیا آن طور که گرابین نیبلت، رئیس سابق اندیشکده چتم هاوس در کتاب تازه اش اشاره می‌کند ما احتمالا در جنگ سرد تازه‌ای قرار داریم؟ آیا این وضعیت همان گونه که "نایل فرگوسن" مورخ استدلال کرده ما را به آستانه جنگ جهانی سوم سوق خواهد داد؟ یا آن گونه که من گاهی اوقات به آن اشاره کرده ام آیا جهان در حال اغاز وضعیتی شبیه به اروپای اواخر قرن نوزدهم متشکل از امپراتوری‌های رقیب و قدرت‌های بزرگ است؟

راه دیگری برای تلاش به منظور قرار دادن دردسر‌های مان در شکل تاریخی قابل درک آن است که آن‌ها را به مثابه "عصر ... " نامگذاری کنیم و واژگانی که جای آن سه نقطه را می‌گیرند نشان دهنده موازی بودن شرایط یا تضاد شدید وضعیت فعلی با عصر پیشین باشند. از این روست که "فرید زکریا" استاد روابط خارجی و مفسر در شبکه خبری "سی ان ان" در تازه‌ترین کتاب خود اشاره می‌کند ما در "عصر جدیدی از انقلاب ها" قرار داریم بدان معنا که می‌توانیم چیز‌هایی از انقلاب‌های فرانسه، صنعتی و آمریکا بیاموزیم یا آن گونه که "گیدئون راچمن" مفسر حوزه روابط خارجی در "فایننشال تایمز" می‌گوید در عصر "مرد قوی" به سر می‌بریم؟ "مارک لئونارد" رئیس شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا می‌گوید: "نه، عصر فعلی "عصر فقدان صلح" است، زیرا ارتباط باعث بروز تعارض می‌شود".

با این وجود، اگر بخواهیم درباره عصر حاضر صحبت کنیم مطمئنا می‌توان گفت "عصر هوش مصنوعی" است اصطلاحی که عنوان کتابی است که توسط "هنری کیسینجر" خبره عرصه روابط خارجی نوشته شده بود یا شاید بتوان گفت عصر حاضر همان گونه که "برونو ماکائس" ستون نویس حوزه روابط بین الملل در شماره اخیر نشریه "نیواستیتسمن" استدلال کرده "عصر خطر" است. اگر عنوان "عصر .. " را در کادر جستجو در وب سایت نشریه "فارن افرز" تایپ کنید دسته دیگری از عناوین رقیب عناوین پیش‌تر ذکر شده را مشاهده خواهید کرد از جمله "عصر بی اخلاقی"، "عصر ناامنی انرژی"، "عصر معافیت از مجازات"، "عصر نخست امریکا" "عصر فاجعه آب و هوایی" و موارد دیگر.

شاید این صرفا "عصر هیاهو" باشد که در آن ناشران کتاب و ویراستاران رسانه‌ها و نویسندگان را بی وقفه به سمت اطلاق عناوین و پسوند‌های بزرگ و ساده انگارانه سوق می‌دهد تا باعث افزایش فروش کتب و یا افزایش امار مخاطب و بازدید کننده یک مقاله در بازار شلوغ ایده‌ها شود.

با این وجود، جدای از شوخی بسیار مهم است که سعی کنیم از تاریخ درس بیاموزیم چرا که ما قطعا چیزی جز گذشته نداریم. ترفند لازم برای این کار آن است که بدانید چگونه گذشته را بخوانید. ابتدا باید ترکیبی از قدیمی و جدید و مشابه و متفاوت را شناسایی کنید. همان طور که "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایالات متحده در سفر اخیر خود به پکن اظهار داشت رابطه بین ایالات متحده و چین تنها دو ابر قدرت فعلی جهان به وضوح یکی از "پرپیامدترین روابط جهان" است. همانند دوران جنگ سرد، آن دو ابرقدرت در یک رقابت استراتژیک جهانی، چند بعدی، متمایل به رنگ و بوی ایدئولوژیک و بلند مدت هستند.

با این وجود، همان گونه که نیبلت در ابتدای کتاب اش به درستی بیان می‌کند: "جنگ سرد جدید هیچ شباهتی به جنگ سرد پیشین نخواهد داشت". او دو تفاوت بزرگ را در این باره مشخص می‌سازد: درجه یکپارچگی اقتصادی بین دو کشور به قدری افزایش یافته که باعث شده کارشناسان درباره "شیمی روابط" صحبت کنند. همزمان یک واقعیت که شاید از شدت رقابت دوگانه بکاهد آن است که بسیاری از قدرت‌های بزرگ و متوسط دیگر مانند روسیه، هند، ژاپن، ترکیه، عربستان سعودی و برزیل نیز وجود دارند.

نکته نخست به وضوح قابل توجه است، اما لزوما از داغ شدن جنگ سرد جلوگیری نخواهد کرد. "نورمن آنجل" روزنامه نگار درست چند سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول کتابی تاثیرگذار تحت عنوان "توهم بزرگ" را نوشته بود. او استدلال کرد که درجه وابستگی متقابل اقتصادی بین قدرت‌های بزرگ اروپایی بدان معناست که احتمال وقوع یک جنگ بزرگ بین دولتی بسیار بعید به نظر می‌رسد و در صورت وقوع نیز نمی‌تواند طولانی مدت باشد. با این وجود، آن چه در عمل رخ داد آن بود که فرضیه شخص آنجل به توهم بزرگ تبدیل شد!

تفاوت دوم ذکر شده توسط نیبلت به نظر من قانع کننده است. گاهی اوقات قدرت‌های دیگر که از آن‌ها تحت عنوان "غیر متعهد‌های نوین" یاد می‌شود اصطلاح دیگری که بخش نخست آن برگرفته از دوره جنگ سرد است بسیار قدرتمندتر و ثروتمندتر از کشور‌های غیر متعهد پیش از سال ۱۹۸۹ میلادی هستند. همان گونه که در مورد جنگ اوکراین مشاهده می‌کنیم روابط روسیه با کشور‌هایی مانند چین و هند به اقتصاد روسیه این امکان را می‌دهد تا از فشار تحمیل شده از سوی غرب جان سالم به در ببرد.

در تلاشی دیگر برای اطلاق یک برچسب کلی به "عصر سردرگمی" فعلی "ایوان کراستف" پژوهشگر علوم سیاسی، مارک لئونارد و من اشاره کرده ایم که عصر حاضر "عصر اتحاد‌های معامله ای" ست بدان معنا که در آن قدرت‌های بزرگ و متوسط ​​غیر غربی اتحاد‌های معامله‌ای برقرار می‌کنند و گاهی در همسویی همزمان با شرکای مختلف در ابعاد مختلف قدرت پیدا می‌کنند. برای مثال، آنان رابطه اقتصادی عمده با چین و یک رابطه امنیتی با ایالات متحده را با یکدیگر ترکیب می‌کنند.

تحلیل ما در تضاد با تحلیل مبتنی بر طرح ایده "محور اقتدارگرایی" متشکل از روسیه، چین و کره شمالی است. آنجا واژه "محور" به چیزی شبیه اتحاد زمان جنگ اشاره دارد به چیزی شبیه "محور شرارت" مطرح شده از سوی "جورج دابلیو بوشگ رئیس جمهور اسبق ایالات متحده و هم چنین تداعی گر "نیرو‌های محور" یا "متحدین" متشکل از آلمان نازی، ایتالیای فاشیست و ژاپن امپراتوری در جنگ جهانی دوم می‌باشد. فرگوسن در اوایل سال جاری در "دیلی میل" نوشته بود: "و اکنون مشابه دهه ۱۹۳۰ میلادی یک محور اقتدارگرای تهدیدآمیز پدید آمده است".

یادگیری از گذشته هم چنین شامل دیدن تعامل بین ساختار‌ها و فرآیند‌های عمیق از یک سو و اراده جمعی و رهبری فردی از سوی دیگر است.

عصر ما نمونه‌های مهمی از هر دو نوع نیروی تاریخی را ارائه می‌دهد. روشی که در آن انباشت اثرات ناخواسته فعالیت‌های انسانی به طور خطرناکی محیط طبیعی ما را متحول می‌کند از طریق گرمایش جهانی، کاهش تنوع زیستی و کمبود منابع یکی از این تغییرات ساختاری عمیق است. از این روست که اصطلاح "عصر آنتروپوسن"* مطرح می‌شود.

توسعه شتابان فناوری از جمله هوش مصنوعی یکی دیگر از تغییرات ساختاری است. کیسینجر استدلال کرد که کاربرد‌های نظامی غیرقابل پیش بینی ذاتی هوش مصنوعی ممکن است در نهایت حتی حداقل ثبات استراتژیک بازدارندگی هسته‌ای بین ایالات متحده، چین و روسیه را نیز تضعیف کند. اگر نسبت به این موضع تردید دارید که احتمالات و انتخاب‌های فردی انسان نیز اهمیت دارند.

اکنون به آخرین و مهم‌ترین نکته می‌رسم. ناهنجاری تفسیری‌ای که من شناسایی کردم خود نشانه این واقعیت است که ما در دوره جدیدی از تاریخ اروپا و جهان قرار داریم که همه به دنبال عوامل جدید هستند. پس از جنگ (پس از ۱۹۴۵) دوره به اصطلاح "پسا دیوار" دنبال شد، اما آن دوره صرفا از ۹ نوامبر ۱۹۸۹ (سقوط دیوار برلین) تا ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ (حمله روسیه به اوکراین) به طول انجامید.

در تاریخ همانند داستان عاشقانه "آغاز" اهمیت دارد. آن چه در پنج سال پس از ۱۹۴۵ میلادی رخ داد نظم بین المللی را برای چهار دهه پس از آن شکل داد و از برخی جنبه‌ها نهاد‌هایی را به وجود آورد که تا به امروز پابرچا هستند از جمله سازمان ملل متحد. بنابراین، کاری که ما اکنون انجام می‌دهیم برای مثال در مورد حمایت از اوکراین برای برنده شدن در جنگ و یا در مقابل سناریوی اجازه دادن به شکست خوردن اوکراین در جنگ در تعیین ویژگی و کاراکتر دوره جدید از اهمیت شایان توجهی برخوردار خواهد بود. مهم‌ترین درس تاریخ آن است که ساختن آن برعهده ماست.

*عصر "آنتروپوسن" یک واحد غیر رسمی زمان در حوزه زمین شناسی است که برای توصیف آخرین دوره در تاریخ زمین مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مفهوم به معنای زمانی است که فعالیت‌های انسان تغییرات قابل توجهی بر آب، هوا و اکوسیستم سیاره وارد می‌سازد.

دیگر خبرها

  • یک جنگ سرد جدید؟ جنگ جهانی سوم؟ / چگونه می توانیم در این «عصر سردرگمی» حرکت کنیم؟
  • جمهوری اسلامی؛ عصر شکوفایی ادبیات اقوام/ شیرنوایی نابغه ای که ناشناخته مانده است
  • انحراف آب هیرمند توسط طالبان به شوره زارهای افغانستان | افغانستانی‌ها آب شیرین را تلخاب می کنند! | واکنش معاون رئیس‌جمهور به این اقدام عجیب طالبان
  • بازیگر سینما و پیشنهاد کتابی مرموز
  • اعتراف عجیب سیدمحمد خاتمی /مولوی سُنی فراری از مشهد در افغانستان کشته شد /بازخوانی خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی
  • ببینید | ادبیات فارسی بر قله جهان
  • ادبیات فارسی بر قله جهان + فیلم
  • آیا حذف زبان فارسی در افغانستان ممکن است؟
  • جنبش‌های سده‌های دوم و سوم هجری بیش‌تر تقابل ایرانی – ایرانی بود نه ایرانی - عربی
  • اعلام آمادگی دانشگاه مطرح ایرانی برای آموزش زبان فارسی به دانشجویان اخراجی آمریکا